بازگشت به خانه
یکشنبه ١٢ خرداد ٩٢ بعد ١٠ روز برگشتیم خونه. مهدی عزیزم از جمعه که روز پدر بود رفت ماموریت تا شنبه این هفته و من و متین رفتیم خونه مامانم. چقدر تنهایی سخت بود مخصوصا شبا .متین هم کلا خیلی بی قرار شده و مدام جیغ میزنه از بس که بغلش میکنم کتفم و دستام درد میکنه.حالا خوشبختانه بابا مهدیش سالم و سلامت برگشت و ما اومدیم خونه خودمون. با اینکه خونه مامان اینا خیلی راحتیم اما انگار بچه میفهمه و جاش که عوض میشه رفتاراش و عادتهاشم تغییر میکنه.تو این مدت انقدر مامان و بابابم و بچه ها با متین بازی کردن متین کلی چیز یاد گرفته و هوشیار تر شده. خونه مامان اینا که بودیم پشه متینم رو نیش زده بود منم شب که خوابید براش پشه بند گذاشتم. نصف ش...
نویسنده :
سپیده
1:37